آنكس كه مصیبت دید، قدر عافیت را مى داند
نوشته شده توسط : سید مهدی نقیب

آنكس كه مصیبت دید، قدر عافیت را مى داند

.

.

.

پادشاهى با نوكرش در كشتى نشست تا سفر كند، از آنجا كه آن نوكر نخستین بار بود كه دریا را مى دید و تا آن وقت رنجهاى دریانوردى را ندیده بود، از ترس به گریه و زارى و لرزه افتاد و بى تابى كرد، هرچه او را دلدارى دادند آرام نگرفت ، ناآرامى او باعث شد كه آسایش شاه را بر هم زد، اطرافیان شاه در فكر چاره جویى بودند، تا اینكه حكیمى به شاه گفت : ((اگر فرمان دهى من او را به طریقى آرام و خاموش مى كنم((!!!
 شاه گفت : اگر چنین كنى نهایت لطف را به من نموده اى . حكیم گفت : فرمان بده نوكر را به دریا بیندازند. شاه چنین فرمانى را صادر كرد. او را به دریا افكندند. او پس از چندبار غوطه خوردن در دریا فریاد مى زد مرا كمك كنید! مرا نجات دهید! سرانجام مو سرش را گرفتند و به داخل كشتى كشیدند. او در گوشه اى از كشتى خاموش نشست و دیگر چیزى نگفت .
 شاه از این دستور حكیم تعجب كرد و از او پرسید: ((حكمت این كار چه بود كه موجب آرامش غلام گردید؟ ((
 حكیم جواب داد: ((او اول رنج غرق شدن را نچشیده بود و قدر سلامت كشتى را نمى دانست ، همچنین قدر عافیت را آن كس داند كه قبلا گرفتار مصیبت گردد.))

.

.

.

S.M.N

منبع:

heiatemamsajjad.blogfa.com





:: برچسب‌ها: داستان , حکایت , آموزنده , کشتی , عافیت , مصیبت ,
:: بازدید از این مطلب : 446
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 8 خرداد 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
کیانا در تاریخ : 1394/3/9/6 - - گفته است :
لینک شدی
پاسخ:...ممنون که لینک کردی...تو هم لینک شدی!

/weblog/file/img/m.jpg
کیانا در تاریخ : 1394/3/9/6 - - گفته است :
جالب بود.مرسی که به وبم سر زدی
پاسخ:...خواهش میکنم!!!بازم تشریف بیارید!!!

/weblog/file/img/m.jpg
رز در تاریخ : 1394/3/8/5 - - گفته است :
ممنون به وبلاگم سرزدی

دوست داشتی لینکم کن بگو لینکت کنم فعلا
پاسخ:...لینک شدی!!


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: